loading...
هک وامنیت
mr.devil بازدید : 180 سه شنبه 15 اسفند 1391 نظرات (1)

بعضـــی ها را هـــر چقـــدر هم کــــه بخواهـی تمام نمی شوند ..

سکـــــوتشان خالــــی می کنــــــد دل آدم را .. و عطر بوســــه هایشــــان مســــت می کنــــد آدم را ..

این بعضـــــی ها .. یعنـــــی تـــ♥ـــو عشـــــــقم ...

mr.devil بازدید : 153 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

 

از ماورای یک احساس قشنگ تپش های قلب تو را می شنوم


چه زیباست از پشت این نقاب هزار رنگ حس دلتنگی تو را بوئیدن


تو را می بینم و می جویم که همچون یک باران بهاری

 

بر دل پائیزی من می باری و سیراب

 

 میکنی درختان دلم راکه بارور می شوند و شکوفه می دهنددر بهار دل


چه معصومانه است عشقی که تو دیده ای را فهمیدن


به ذهنم هم نمی امد که روزی می شوی هم حس تنهایی های من


من و تو از تراوش یک چشمه ایم.... چشمه ای پر از قطرات ناب تنهایی


همان حس مشترک...

....

mr.devil بازدید : 139 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

✘آراזِ פَבـشے✘

 

بـﮧ بعـضیـا بـایـב گـفـت בَז از /مـرבפنـگـﮯ/ نـزלּ

 

/سـלּگـیـنـﮧ/

 

سُــرفَت مـﮯگـیـره !!!

mr.devil بازدید : 127 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

گاهـــﮯ...

 

 حجم ِ בلتنگـﮯ ـهايَـ م

 

 آنقدر زيــآد مـﮯ شـوב


ڪــﮧ دنيــا با تمامـ ِ وسعتش برايَــ م تنگ مـﮯشوב  

 

בلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ گردش ِ روزگارش


بـﮧ مَــ טּ ڪـﮧ رسيـב از حرڪـت ايستاב


 دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ בلتنگـﮯـهايَـ م رـآ نديـב


دلتنگ ِ خوבمـ

 

خوבے ڪـﮧ مدتهاست گم ڪـرבه امـ ...

 

mr.devil بازدید : 116 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . !

یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان


یـــــکــــ بــــغـــض


و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده



بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی

 

mr.devil بازدید : 107 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

 

بآورتـــ بِشَود یآ نـﮧ

روزﮮ مـﮯ رسُد کـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ کَس؛

بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد

برآی نِگآه کَردَنمـــ

כֿـَندیدنمـــ

اَذیتـــ کردَنمــــ

برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر کـ ـنارَم دآشتی

روزﮮ خوآهد رسید کـﮧ در حَسرَت تِکرآر دوبآره مَـטּ خوآهـﮯ بود

می دآنم روزﮮ کـﮧ نبآشَم "هیچکَس تکرآر مـטּ نخوآهد شُد"

mr.devil بازدید : 128 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

       از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ...

       از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ...

       از تو میگذرم بی آنکه لحظه ای برگردم و تو را ببینم ...

       از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ...

       از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم ...

                            هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم ....

      نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم .

      نه اندیشیدن به تو فایده دارد ، نه فکر کردن به خاطره هایت .

      محال است دیگر برگردم ، حتی اگر از غم و غصه بمیرم....

     میروم تا حتی نتوانی یک لحظه هم نگاهم کنی....

          یک روز بیا تا حساب تمام بی محبتیهایت را از قلب شکسته ام برایت بگیرم.... 

mr.devil بازدید : 76 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

قرار داشتیم به قرب الهی برسیم نه به دختر پسرای تو خیابون و دانشگاه و سایت

قرار بود جانشین خدا "خلیفه الله" باشیم نه جانشین شیطان

قرار بود برای خدا عبادت کنیم نه برای شیطان تبلیغ!

مراقب باش خوبی تو طناب شیطان نشه و به گردن کسی نیوفته!

قرار بود سیرت زیبا داشته باشیم نه به دنبال صورت زیبا باشیم!

به خودمون بیایم!

کسی از آسمون نمیاد مارو بگیره و بذاره توی صراط مستقیم..

خودمون باید رو به خدا حرکت کنیم!

پس رو به راه باش نه رو به بیراه...!

mr.devil بازدید : 76 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

        

موجودی است بسیار جانور ! و جانورتر از وی ، خود وی می باشد...

معمولاً یا موتور دارد یا ماشین ...

 که اگر ماشین دار باشد ماشین ، مال بابایش می باشد ! این را خودش نمی گوید ، بلکه خودمان می دانیم...

این جاندار به جان مامانش دوست دخترش را فقط برای خود خودش می خواهد نه برای چیزهای دیگر .

برای جلب توجه این نوع از موجودات زنده ، فقط کافی است صورت خود را مانند دفتر نقاشی کنید ، چون این رده

از جانداران مغزشان در جمجمه شان نیست که !بلکه در کاسه چشمشان است و شما هر چه میخواهید

باشید فقط خوشگل باشید تا چشمشان از حدقه در بیاید و بیفتد جلوی پایشان !

این رده از جانداران تبحر خاص و بی نظیری در خالی بندی دارند که : آره من دیروز شیش تا بچه ی کوچیک رو از توی یه آپارتمان آتیش گرفته نجات دادم و به همین خاطر دستم سوخت (بابا مرد عنکبوتی !)

 نگو طرف دیروز داشته با اون یکی دوست دخترش کباب می خورده دستش چسبیده به سیخ کباب و سوخته

و یه نابینا رو هم تو اتوبان هل دادم اون ور تا ماشین نزنه بهش و ماشین زد به خودم نزدیک بود به خاطر این فداکاری ضربه مغزی بشم (نگو یارو موتورش تو دنده بوده ، گاز داده با کله خورده زمین)

 اکثرا این موجودات درتنهای وحشی میشوند(حواستون جمع باشه)...

همیشه پشت خطشان میافتیم ولی میگویند باابجی حرف میزدم(خیلی خالی بندن)...

 وقتی خطشان مشغول نیست مطمئن باشید خط های دیگری دارند(بابا پولدار)...

 این موجودات بوی از وفا وعشق نبردن وفقط لاف میزنند(همشون همینن)...

هروز بایک دختر دور میخورند(باید ادبشون کرد)...

درنامردی وناروزدن لنگه ندارند عقل به کله نداشته واز روی نادانی تصمیم میگیرند

mr.devil بازدید : 57 سه شنبه 08 اسفند 1391 نظرات (0)

 

میدونم فـرقی نداره واســت عــاشق بودن من

میدونم واســت یــکی شـد بودن و نبـودن من

میدونم دوســـم نـداری مـثـل روزای گـذشته

من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته

امـا روح من یه دریـاست پره از موج و تلاطم

ساحلش تویی و مـوجاش خنجر حـرف های مـردم

آخ که چه لـذتی داره نـاز چشمــاتو کـشیدن
رفتن یه راه دشــوار واسـه هـرگـز نرسیـدن

mr.devil بازدید : 56 چهارشنبه 25 بهمن 1391 نظرات (0)
ﻭﻟﻨﺘﺎین امسالتون ﭼطور سپری میشه؟؟ دوستان جوابهای خودتون رو قسمت نظرات بگید. ﻭﻟﻨﺘﺎین امسالتون ﭼطور سپری میشه 1.ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﻋﺸﻘﺘﻮﻥ ، ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﺎﺩﻭ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯﯾﻦ ﻟﻮﺱ ﺑﺎﺯﯾﺎ (ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻪ ﮐﺼﺎﻓ...) 2.ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺘﻮﻥ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ! ﯾﺎﺩﻩ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻗﺒﻞ (ﺩﭘﺮﺱ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻭ ﻣﻮﺳﯿﻘﯿﻪ ﻏﻢ ﻭ ﺍﺯﯾﻦ ﺟﻮﺭﺧﻨگ ﺑﺎﺯﯾﺎ) 3.ﻣﺜﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭﺯﺍ ﻋﺎﺩﯼ ﺳﭙﺮﯼ ﻣﯿﺸﻪ ( ﺁﺧﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺻﻼ ﻭﻟﻨﺘﺎﯾﻦ ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻦ ﻭ ﺍﺻﻼ ﻫﯿﺸﮑﯽ ﺭﻭ ﺪﺍﺷﺘﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﯾﻦ ﺧﺨﺨﺨﺦ) 4.ﻭﻟﻨﺘﺎﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ؟ ﻋﺸﻖ ﮐﯿﻠﻮ ﭼﻨﺪﻩ؟ ﻣﻦ ﮐﯿﻢ؟ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺠﺎﺱ؟
mr.devil بازدید : 53 سه شنبه 24 بهمن 1391 نظرات (0)

امروز یک مرده شور را دیدم...

آنچنان زیبا میشست که لکه ای هم باقی نمیماند...

اما نمیدانم چرا پدرم از او خوشش نمی آید!!!

و مدام گریه میکند و مادرم نیز نفرینش!!!

او که مرد خوبی است من دوستش دارم...

فقط کاش ناخن هایش را می گرفت...

تمام "بدنم" را زخم کرد...

mr.devil بازدید : 44 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

زندگی یعنی همین امروز همین حالا

یعنی در آغوشت تا همیشه تا فردا

زندگی یعنی نگاه تو

کوک کردن قلبم با صدای تو

دل دادن به آهنگ دل پاکت

سرور و عشق در فضایی ساکت

زندگی یعنی همین دم

که از دلتنگم

می دانی

از این حسم عشق را می خوانی

زندگی یعنی داشتن قلب پرستو

در این وادی پست و ناهنجار تو در تو

mr.devil بازدید : 40 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (1)

می گفت با غرور
 این چشمها که ریخته در چشم های تو
 گردنگاه را
این چشمها که سوخته در این شکیب تلخ
 رنج سیاه را
 این چشمها که روزنه آفتاب را
بگشوده در برابر شام سیاه تو
 خون ثواب را
 کرده روانه در رگ روح تباه تو
 این چشمها که رنگ نهاده به قعر رنگ
این چشمها که شور نشانده به ژرف شوق
 این چشمها که نغمه نهاده بنای چنگ
 از برگ های سبز که در آبها دوند
از قطره های آب که از صخره ها چکند
از بوسه ها که در ته لب ها فرو روند
از رنگ
از سرود
 از بود از نبود
 از هر چه بود و هست
از هر چه هست و نیست
 زیباترند ، نیست ؟
 من در جواب او
بستم به پای خسته ی لب ، دست خنده را
 برداشتم نگاه ز چشم پر آتشش
 گفتم
دریغ و درد
 کو داوری که شعله زند بر طلسم سرد
 کوبم به روی بی بی چشم سیاه تو
 تک خال شعر مرا
گویم ‚ کدام یک ؟
 این چشمهای تو
 این شعرهای من

mr.devil بازدید : 46 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

 وقتی صورتش ته ریش ِ جذابی داره .. وقتی صداش خسته ُ خمار ِ خوابه . ببـوسیـدش !

حتی اگه شما رو رنجـونده و غـرورش نمیذاره دلجـویی کنه .. ببـوسیـدش !

حتی اگه گرسنه اس و با شما مثل ِ آشپـز ِ دربـارش برخـورد می کنه .. ببـوسیـدش !

حتی اگه یادش میـره ازتـون تشـکر کنه . ببـوسیـدش !

وقتی براتـون یه آهنگ ِ جدیـد میذاره و می گه : ” اینـو برای تـو آوردم ! ” .. وقتی تو چشـاش پـُر ِ خواستنه ..
 
وقتی دست های ِ ظریـف ِ دختـرونه تـون میـون ِ دستای ِ زمخت و مردونه اش گم می شن .. ببـوسیـدش !

 


حتی اگه از عصبانیت داریـد دیوونه می شید .. ببـوسیـدش !

حتی اگه شما رو با مادرش مقایسه می کنه .. ببـوسیـدش !

حتی اگه با حرص می خوایید از خونه بزنیـد بیـرون و اون محـکم بـازوهاش رو دورتـون حلقه می کنه و
 
وسـط ِ جیـغ های ِ شما با خنـده می گه : ” عزیـزم ؛ کجا می خـوای بـری این وقته شب ؟ . ببـوسیـدش !

وقتی ناغافلی لباسـی رو خریـده که هفته ی پیش ، پشت ِ ویتریـن دیدین و فقـط یه کلمه گفتین این چه

خوشگله ! ..
 

mr.devil بازدید : 46 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

زندگی: من فرصتی مغتنم برای بودنم
تو اژدهایی مترصد بلعیدنمرگ: من آغازی به آرامش ابدیم
تو آغازی به آلام دنیوی
زندگی: من خالق یک لحظه شیرین عاشقانه ام
تو جابری که دریغ از این لحظه نداری
مرگ: تو تحمیل ناخواسته ی گریبانگیر بشریتی
من منتخب آنها برای رهایی از تو
زندگی: تو فاجعه انفصال عاشق و معشوقی
من فرصت دوباره باهم بودنشان

مرگ:
تو بار سنگین اجباری برای زجر کشیدن
من جرثومه ای برای گریز از این وادی

زندگی:
تو اشک مادر داغدیده ای
من اشک شوق دیدار فرزند مفقود الاثر
مرگ: تو تولد کودک نامشروع دو بی خانمانی
من گریزی برای رهایی از این مخمصه

زندگی:
من لبخند زیبای یک نو مادرم
تو خلوت تنهایی یک زوج عاشق

مرگ:
من پایان ناله های یک پیرمرد زمینگیرم
تو اصراری زجرآلود به بودن او

زندگی:
من مصور یک بوسه ی شیرین عاشقانه ام
تو قطره اشک یک عاشق در هجران معشوق

مرگ:
تو چشم نظاره گر شکنجه های یک شکنجه گری
من تیر خلاصی از این عذاب

زندگی:
من عفو یک پدر داغدیده ام
تو سنگسار یک زن به جرم عاشق بودن

مرگ:
من خط بطلان به وجود پس از مرگ معشوقم
تو جزای جرم زندگی بدون او
زندگی: من نگاه نوازشگر یک پریزاده ام
تو خلوت سرد تنهایی

مرگ:
من فرصت گرم انتقامم
تو انتظار بیهوده یک مادر ناباور

زندگی:
من نقطه اوج عروج یک انسانم
تو نزول او به پست ترین جای ممکن !

مرگ:
............................... !!!گرچه از مرگ گریزی نیست و نباید حتی لحظه ای از اون غافل بشیم اما زندگی نیز، فرصتی است که
خداوند بما داده و بجاست که ازش کمال لذت رو ببریم و زندگی را آنطور که شایسته است زندگی کنیم.

mr.devil بازدید : 49 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

تاحالاشده به آخر خط برسی ؟! ...آخر خط که نه ...آخر خط تو ...چون این جاده حالا ...حالا ها ادامه داره ، جاده عشق رو میگم ...ولی تو دیگه نمی تونی جلو بری ...آخه این راه رو نمیشه یکنفری رفت ... تو مدتهاست که میدونی تنهایی ولی از راه رفتن نایستادی ... مدتهاست داری فریاد میزنی :"دوستت دارم "...به امید اینکه همسفرت رو برگردونی ...ولی یه وقتی به یه جایی میرسی که می بینی دیگه فرقی نمیکنه تو چقدر عاشق باشی ، یا تو چقدر دوست داشته باشی... اون دیگه نیست ... یه وقت هست که می بینی رفتن دیگه فایده نداره ، فریاد عشقت به جایی نمیرسه ...عشقت برای اون دیگه معنایی نداره ...می بینی دیگه وقت اون رسیده که یه گوشه روی یکی از نیمکتهای کنار جاده بشینی ومهر خاموشی روی لبات بذاری ... یه دنیا عشقت رو با همه دوست داشتن هات بریزی توی خودت و دیگه صدات در نیاد ... بشینی یه گوشه و هیاهوی رفت و آمد بقیه رو تماشا کنی ...اونایی که دو تا دو تا ، دست در دست هم میرن و تو عالم خودشونن ... تو میدونی اونا چه عالمی دارن ... یا اونایی که ته امیدی دارن ... یا اونایی که نا امید ، نا امیدن ... اونایی که رسیدن به جایی که دیگه حاضر نیستن تنهایی شون رو با هیچی عوض کنن ... اونایی که دیگه برای عشق هیچ تعریفی ندارن ... در این مدت ، توی این مسیر خیلی از این آدما دیده بودی، خیلی ها رو دلداری داده بودی ... ولی حالا دنیا رو از دید اونا میبینی ... همون دنیای زیبای همیشگی ... همون دنیای قشنگی که با همه زیبایی هاش حالا داره بهت دهن کجی میکنه ... شاید هم این تویی که با این همه ادعات برای عاشقی ، معنی عشق رو نمیفهمی ... ولی دیگه چه فرقی میکنه عشق چه معنی میده ... تو دیگه رمقی برای رفتن و از عشق گفتن نداری ...

عشق برای تو مفهومی نداره....

mr.devil بازدید : 220 پنجشنبه 19 بهمن 1391 نظرات (0)

ما ""مـــرد"" هستیمــ!
دستــــانمانـــ از تو زِبرتر و پهنـــ تر استـــ !!!
صورتمانـــ تهـــ ریشیـــ دارد!!!
گاهیـــ دلگیراز بیـــ وفاییـــ ها ، اما دلمانـــ دریــــاستـــ!
جـــاىِـــ گریـــــهـــ كردنـــ بهـــ بالكنـــ میرویمـــ و سیـــــگار دود میــــكنیمـــ !!!
ما با همــــانـــ دستانـــ پهنـــ و زبرتو را نوازشـــ میكنیمـــ !!!

دریاییـــ از گرفتاریـــ همـــ باشیمـــ ،ولیـــ .. با همانـــ صورتـــ ناصافـــ و ناملایمـــ تو را میبوسیمـــ ونوازشتـــ میکنیمـــ .. تا تو آرامـــ شویـــ !!!
آنقــــدر مارا نامــــرد ""نخوانـــــــــ""!!!
آنقدر پولـــ و ماشینـــ و ثـــــروتمانـــ را""نسنجـــ فقطـــ بهـــ ما ""دلتـــ را بدهـــ"" تا زمینـــ و زمانـــ را برایتـــ بدوزیمـــ

. . . ! ! !

mr.devil بازدید : 38 پنجشنبه 19 بهمن 1391 نظرات (1)

سنگــــــدل ترین آدم روے زمین هم که باشے


یکــــ لحظـــه



یکــ آن



یاد کسے روے قفســـه سینـــه ت سنگینے میکنهــ



اونوقتـ به طــور کامـلا غریزے نفس عمیقے میکشے



تا سنکــــــوب نکنے



" کاملا غریزے

mr.devil بازدید : 41 پنجشنبه 19 بهمن 1391 نظرات (2)


آن شب باران می بارید…

باران که می بارد به تو مشتاق تر می شوم…

و از همین شوق بی چتر آمدم… ولی آمدم…

و تو نمی دانی که جه بارانی بود، چون نیامدی…

و باران می بارید…

آن شب تب کردم و تو هیچ نکردی…و باران می بارید…

و بالاخره دیشب مردم و حتی تو تب هم نکردی…

mr.devil بازدید : 37 پنجشنبه 19 بهمن 1391 نظرات (1)

آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیند یشم که همین دوست داشتن زیباست


آنگاه که آوار تنهایی روحت را در هم شکست ، گوشه ی قلبت را بنگر ،
من آنجا به انتظارت هستم


دوستت دارم شاهدی ندارم جز کوچه پس کوچه های خلوت دل!


زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع ، در ذهن بجز تو آفریدن ممنوع

غیر از تو ورود دیگران در قلبم ، عمرا ، ابدا ، هیچ ، اکیدا ، ممنوع!


سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز

تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز

mr.devil بازدید : 43 چهارشنبه 18 بهمن 1391 نظرات (0)


با استناد به قانون جرایم رابطه ای ،

 

 

شما طبق مصادیق مجرمانه به علت دلبری و ایجاد دلتنگی

 

 

محکوم به حبس ابد در قلب اینجانب میباشید ،

 

 

دوران محکومیت شما از هم اکنون آغاز میگردد

mr.devil بازدید : 49 چهارشنبه 18 بهمن 1391 نظرات (0)

چقداین روزاسخت میگذره.چقددلم هواتوکرده

عشقم کجایی ازت خبری نیست

دیگه کارم به جنون داره کشیده میشه تو که انقدبدنبودی

برای یه بارم شده بیاببینمت

دلم برای چشات تنگ شده

خوش بحال اونایی که دوروبرتن .من مستحق این همه رنج وعذاب نیستم

برگرد....

mr.devil بازدید : 59 چهارشنبه 18 بهمن 1391 نظرات (1)




خیلـــی کـــه دلتنگــــــــ میشـــم

بــه آسمـــون نگـــاه میکنــــم!

دلــــم قـــرص میشـــــه کـــه

تــــو هـــم زیـــر همیـــن سقفــــی...!

همیشــــه بــرایـــم ســوال استـــــــــ :

اگــــــر قــــــــرار بــــــود

روزی او را نــــــداشتـــه بــاشـــم،

چــرا خـــدا خــــواستــــــــــــ

کـــه دوستــــش داشتــــه بـــاشـــم؟!!



حـــــرف دل سامان :

ایـــن پستــــــ را سکــوتـــــــ میکنــم تـــو بنــویــــس!

تـــــــو بنــــــویــــس...

از دلتنگـــــی هــــــایتـــــــ ...

از دردهـــــایتـــــــ ...

از حـــرفــــــ هـــایتــــــــ ...


از هــرچـــه دلتــــــــ میگــــویـــد...


تـــو بنــویــس بــرایـــم!


   لطفا هنگام نظر گذاشتن از ته دل نظر بزارین ...   

mr.devil بازدید : 94 سه شنبه 17 بهمن 1391 نظرات (0)

تنهایے اَمـ را باکسے شریکــ نمیـشم

مطمئن بآش

دستِ احتیآج به سمتـــِ تـُـو که هیچــ

به سمتـــِ خود همـ درآز نخواهمــ کرد

شآید کــِ تنهایے اَمـ

از تنهایے دِق کنــــد . . . /

mr.devil بازدید : 50 سه شنبه 17 بهمن 1391 نظرات (1)

ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند….
.
.
.
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
.
.
.
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
.
.
پلکهای مرطوب مرا باور کن
این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .
.
سایر جملات قشنگ احساسی در ادامه مطلب

mr.devil بازدید : 45 سه شنبه 17 بهمن 1391 نظرات (0)

خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !
.
.
.
شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی!
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ….
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم!
.
.
.
دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم هر روز!
هر روز از تعدادشان کــــــــم میشود!
آخرین باری که شمردمشان
تنها یک دلیل برایم مانده بود..!
آنهــــــــــم دیدن تو بود !!
.
.
.
ســــر زده بیــــــا …
کمــــــﮯ آشفتــــگی بــــد نـیست …
آن وقــــــت …
تکــــــاندن ِ شانــــــه هاﮮ ِ پُـر غُـبــــــار
و مُرتب کردن ِ موهــــــاﮮ ِ پریـشــــــانت ،
بهانـــــــﮧ اﮮ مـﮯشود براﮮ ِ زندگـــــــﮯ . . .
.

سایر جملات بسیار زیبا در ادامه مطلب

mr.devil بازدید : 40 سه شنبه 17 بهمن 1391 نظرات (0)

http://s2.picofile.com/file/7244963759/bahman_90.jpg

هدفم بود که هرگز نشوم عاشق کس / چون که رخسار تو دیدم ، هدفم سخت شکست
.
.
.
میشه پروانه بود و به هر گلی نشست اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست
.
.
.
بی هیچ دلیلی “بیادت هستم” تا نقض کنم قانونی را که علت می طلبد
.
.
.
گرچه آلوده ی دنیای فریبم اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم ، دل من عاطفه را می فهمد ، با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم
.

یه عالمه پیامـــــک جدید در ادامه مطلب


.
.
توی آسمون همیشه از یه ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود نداره ، پس هر وقت آسمون دلت ابری بود با دنیا نجنگ ، فقط اوج بگیر
.
.
.
هیچ دلی بی بهانه نمیتپد ، نمیدانم بهانه ها دلگیرند یا دلها بهانه گیر !
.
.
.
قلب من جایگاه رفیقی است که شقایق ها حسرت آن را می خورند
.
.
.
بهترین ها همیشه میمانند ، شاید جلوی دیدگان نباشند اما در دل ماندگارند
.
.
.
عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت / بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت
.
.
.
نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت / باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی
.
.
.
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر
غیر از تو هرچه هست را فراموش می کنم …
.
.
.
من ندانم که کی ام
من فقط می دانم
که تویی،
شاه بیت غزل زندگی ام
.
.
.
میدونی الان دارم چی میخورم ؟

*

*

*

*
حسرت یه لحظه دیدنتو..!
.
.
.
میدونی وقتی بهت پیام نمیدم یعنی چی ؟ یعنی پیامی در حد مرامت ندارم !
.
.
.
اگر آرامش قلب دوست در این است که بداند که دوستش بیاد اوست، بدان که بیادت هستم…
.
.
.

علم بهتر است یا ثروت؟ باور کن هیچکدام! فقط ذره اى معرفت!
.
.
.
فریاد زدم بدونی بیزارم از جدایی،دلم برات تنگ شده ،عزیز دل کجایی!
.
.
.
بندبند دل بنده به بندبند دلت بنده ، دلبند دل بنده دل بنده برات تنگه!
.
.
.
نگاهت کافیست تادرهواى آمدنت بمیرم،توهمیشه دعوتى،رأس ساعت دلتنگى…
.
.
.
۱؟

۲؟

۳؟

۴؟

۵؟

۶؟

۷؟

۸؟

۹؟

۱۰؟

۱۰۰؟

۱۰۰۰؟

۱۰۰۰۰۰؟

۱۰۰۰۰۰۰۰۰؟

۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰؟

۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰؟

۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰؟

تا کجا میخوای بشماری!
بیشتر از اینا میخوامت.
.
.
.
گل روتو گل نداره، پیش تو گل مثل خاره…
همه دنیا به چشمم، با همین یه گل بهاره
.
.
.
درفلسفه ی وفا چنین آمده است: \”دل وقف شکستن است..بیهوده نرنج!!!!\”
.
.
.
اگر نهایت دوست داشتن در یک قطره باران است، من دریا را تقدیمت میکنم
.
.
.
آموخته ام: کسی که یادم نکرد من یادش کنم شاید او تنهاتر از من باشد
.
.
.
به بند دلت میاویز
رخت خاطره ام را
گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند..
.
.
.
اینجا زمین است ، زمین گرد است !
تویی که مرا دور زدی! … فردا که به خودم برسی، حال و روزت دیدنیست….
.
.
.

همیشه حرارت لازم نیست…گاهی از سردی یک نگاه… میتوان آتش گرفت .
.
.
.
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی …. لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار …. دلـم را فـرستــاده امـ
دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . !
.
.
.
چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم…
.
یک صحرا گذشته است…
.
.
.
می سپارمت به خدا ….
خدایی که هیچ وقت تو را به من نسپرد !

mr.devil بازدید : 42 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)
جدید ترین جملات عاشقانه

.:جدید ترین جملات عاشقانه.:

شیرین ترین عشق دنیا

بیا تا مقدسترین عشق دنیا را به همگان نشان دهیم.
بیا تا طعم شیرین ترین عشق دنیا را بچشیم.
بیا تا بهترین لحظه ها را در عشقمان مهیا کنیم.
بیا تا گرمی عشقمان را در قلبهایمان احساس کنیم.
بیا تا عشقی یکدل و یکرنگ داشته باشیم.
بیا تا غروب غم انگیز عاشقان را با نشان دادن معنی واقعی عشقمان به همگان زیبا کنیم.
بیا تا فاصله عاشقان را با ثابت کردن معنای واقعی عشق را از بین ببریم
و فاصله بین عاشقان را کم اهمیت جلوه دهیم.
بیا تا ثابت کنیم ما می توانیم در میان تمام عاشقان برای همیشه عاشق بمانیم.
بیا تا در میان فصلهایمان فصل خزانی نداشته باشیم و تمام لحظه ها و فصلها بهاری بیش نباشد!
بیا تا شبهای با هم بودنمان را پر از ستاره کنیم.
حالا بیا که همدیگر را باور کرده ایم!

mr.devil بازدید : 46 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)
 


متن عاشقانه ی زیبای سوز عشق

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است
چشمانم غرق در اشکهایم شده
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی
گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده

mr.devil بازدید : 44 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)
ما باید از هم جدا شویم. باز هم صحبت از جدایی!
این بار این جدایی رنگ دیگری است ، حس دیگری است . این بار این جدایی ، جدایی گل است از شاخه خشک.
شاخه خشک به آن گل امید بسته بود ، به خاطر عطر وبوی آن گل ؛اما اینک که این گل باید از شاخه جدا شود ، شاخه خشک ، خشکتر میشود.
لحظه جدایی همیشه دلگیر است ، اما جدایی ما دلگیرتر و غمگین تر.
ما وابسته ایم به هم این وابستگی مقدس بین ما باعث شده به هم دلبسته شویم.
دلت مهربان است ، دلت درد دل مرا گوش می دهد و با دوای محبتش آن را آرام میکند.
ای گلم مرا تنها نگذار!  این شاخه خشک زندگی که دیگر امید به زندگی ندارد را تنها نگذار.
اما حرف من بی هوده است چون این گل باید از من جدا شود.((این گل باید از شاخه اش جدا شود.)) هیچ گلی بر روی شاخه اش نمی ماند یا پرپر می شود یا جدا می شود.
تو گلی هستی که هیچگاه پرپر نمی شوی و همیشه گلی با همان زیبایت ، و با همان عطرو بوی عاشقی ات . تو گلی جدا شدنی هستی .
گل نرگسی که با غبانی خواهد آمد و تو را از شاخه خواهد چید!
کاش آن باغبان من بودم ، کاش صاحب آن گل من بودم!
کاش این گل با شاخه اش در خانه عطر و بوی عاشقی می دادند.
اما این گل از شاخه جدا خواهد شد و شاخه از تنهایی و دلتنگی خواهد مرد و گل در گلدانی دیگر گل می دهد و به زندگی اش ادامه می دهد و عطر و بوی عاشقی را به خانه دیگری خواهد برد. این هم سرگذشت گل و شاخه خشک !
گل نرگس همیشه گل خواهد ماند . و شاخه از خشکی خواهد مرد.
تو هم مثل گل مریم باغبانی خواهد آمد و از شاخه جدایت خواهد کرد.
افسوس که این دنیا با من خوب نیست و  با ساز من نمی رقصد!

mr.devil بازدید : 40 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)

قدم می زد درون رویاهایش ، دردو دل می کرد با آرزوهایش ، صحبت می کرد با همزبانش. ساده بود و بی ریا ، خسته از یک فریاد بی صدا!
دوست داشت در یک جا گم شود، جایی که درآن مهر و محبت حس شود.
لابه لای دفتر خاطره هاش ، خاطره ای بود که نمی خواست پرپر شود ، سوخته شود ، واز بین رود . خاطره اش راز بود که نمی خواست فاش شود ، یا از آن دفتر سیاه پاک شود. هم صدایی نداشت تا بگوید فریادش را! بگوید راز دلش را!
همزبانش تنهایی بود ، در نگاهش بارانی بود ، در دلش چه غوغایی بود.
بی بهار به سر می کرد ، با زمستان سفر می کرد. شبها دلهره داشت روزها قهقه داشت. در دلش راز و نیاز بر لبان نسخه ای بود. نسخه ای که نامش  غصه بود.
غم با او همسفر شد آرزوهایش همه دربه در شد. عشق را سراسیمه در قلب گرفت.
با عشق همسفر بود ، بی عشق مثل جاده پر خطر بود.
روزها باعشق هم سخن بود ،شبها در آغوش عشق گرم گرم بود.
مدتی گذشت…
در دلش رازی پنهان بود،راز گل و آتش بود. رازش را می خواست فاش کند ، آرزوهایش را سحرخیز کند. یک سخن بر زبان آورد ، هر دو آرزویش بر باد آورد.
در نگاه عشقش بارانی شد، قلبش از عشق خالی شد.
عشقش با کس دیگر همسفر شد ، چون عشق تنهایی سرد سرد شد.
می خواست با عشقها زندگی کند ، می خواست دو رنگ باشد و تحسینش  کند.
اما سرنوشت اینچنین نخواست هر دوعشق را از او می خواست ، بعد از آن هیچ کس با او هم سخن نشد ، هیچ عشقی با او همدل و هم صحبت نشد!

mr.devil بازدید : 35 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)

سر آغاز نامه عاشقانه با نام یارم می نویسم صادقانه.
از عشق می نویسم از صفایش ، از محبت می نویسم از وفایش ، از دلش می نویسم ، از نگاهش.
در همان لحظه اول که تو را دیدم عاشقت شدم، عاشق آن چهره ماهت شدم ، عاشق آن قلب تنهایت شدم.
عاشق حرفهای پر مهرت شدم، عاشق چشمهای زیبایت شدم.
در همان لحظه بیادماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو دردو دل کنم . چیزی در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهایم به تو خواهم گفت…!
می خواهم بگویم دوستت دارم، عاشقت هستم.
درهمان لحظه اول که تو را دیدم احساسی در دلم داشتم!
احساس می کردم چشمانت به من می گویند بیا باهم باشیم ، از هم بگوییم ، بادل باشیم.
چشمانت به من می گویند بیا و با عشق همسفر باش!
ای هستی ام ، ای یاورم ، ای دلدار زندگی ام زودتر بیا و در قلبم خانه کن. بیا و قلبم را آرام کن. بیا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! بیا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان.
نامه ام را برایت بر روی بهترین کاغذ زندگی می نویسم با جنس اعلا.
اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت.
.

mr.devil بازدید : 42 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)
خدایا این فرشته مهربان کیست که از آسمان برایم هدیه کرده ای؟
این چه گلی است که در هر چهار فصل گل است ؟
این چه ماهی است که در روزها هم در آسمان است و نور میدهد؟
این چه چهره ای است که در آن پر از روشنایی و زیبایی است؟
این چه پروانه ای است که اینقدر رنگارنگ و زیباست؟
این چه ستاره ای است که در بین تمام ستاره ها درخشان تر است؟
خدایا این چه عشقی است که جانم دیوانه او شده؟
چقدر مهربان است مهر و محبت در وجود اوست.
هدیه خداوند برای من از بهشت است ، فرشته ای که مسافر بهشت است.
خدا برایم این مسافر را از بهشت فرستاده تا برای همیشه  این مسافردر قلبم بماند.او بهشت را دیده و می داند چقدر زیباست!
خدایا این مسافر کیست که اینقدر قلبش از محبت می تپد و او کیست که اینقدر از چشمانش مروارید می ریزد ، از دستانش گرما احساس می شود ، و از نگاهش عشق خوانده میشود؟
او کیست که آمده در قلبم و غوغا به پا کرده و مرا دیوانه خودش کرده؟
او از سرزمین رویایی آمده سرزمینی که همه آرزوی دیدن آن را دارند.
او از بهشت آمده با کوله باری از امید و آرزو آمده.
با ابرها همسفر بوده ابرهایی که رنگین کمان ریلهای آن بودند.
من افتخار میکنم عاشق فرشته و مسافری از بهشت خداوند شده ام!

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    به نظرتون توسایت چه چیزی بیشترباشه بهترهستش
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 53
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 186
  • بازدید ماه : 329
  • بازدید سال : 1,167
  • بازدید کلی : 9,851
  • کدهای اختصاصی